معنی فارسی hamshackle

C1

اسکان در شرایط بسیار بد و غیرقابل سکونت.

In a state of severe disrepair; dilapidated.

example
معنی(example):

خانه قدیمی خراب و ویران بود.

مثال:

The old house was hamshackle and falling apart.

معنی(example):

او در یک آپارتمان ویران بدون آب آشامیدنی زندگی می‌کرد.

مثال:

He lived in a hamshackle apartment with no running water.

معنی فارسی کلمه hamshackle

: معنی hamshackle به فارسی

اسکان در شرایط بسیار بد و غیرقابل سکونت.