معنی فارسی hamular

C2

به بخش‌های همولر اشاره دارد که به ثبات در ساختار کمک می‌کنند.

Relating to a hamulus, a small hook-like projection.

example
معنی(example):

ویژگی‌های همولر استخوان ثبات را فراهم می‌کند.

مثال:

The hamular features of the bone provide stability.

معنی(example):

در آناتومی، فرآیند همولر اهمیت دارد.

مثال:

In anatomy, the hamular process is important.

معنی فارسی کلمه hamular

: معنی hamular به فارسی

به بخش‌های همولر اشاره دارد که به ثبات در ساختار کمک می‌کنند.