معنی فارسی handleable

B1

چیزی که می‌توان به راحتی آن را مدیریت یا حمل کرد.

Something that can be handled or managed easily.

example
معنی(example):

این جعبه کوچک و قابل حمل توسط یک نفر است.

مثال:

This box is small and handleable by one person.

معنی(example):

این پروژه قابل مدیریت و انجام در مهلت تعیین شده بود.

مثال:

The project was manageable and handleable within the deadline.

معنی فارسی کلمه handleable

: معنی handleable به فارسی

چیزی که می‌توان به راحتی آن را مدیریت یا حمل کرد.