معنی فارسی harbingery

B2

محلی برای نگهداری یا پرورش ایده‌ها و احساسات، جایی که افراد می‌توانند احساسات و افکار خود را به اشتراک بگذارند.

A place or state of safeguarding or nurturing ideas or feelings.

example
معنی(example):

پناهگاه ایده‌ها برای نوآوری ضروری است.

مثال:

The harbingery of ideas is essential for innovation.

معنی(example):

پناهگاه او فضایی امن برای خلاقیت بود.

مثال:

His harbingery was a safe space for creativity.

معنی فارسی کلمه harbingery

: معنی harbingery به فارسی

محلی برای نگهداری یا پرورش ایده‌ها و احساسات، جایی که افراد می‌توانند احساسات و افکار خود را به اشتراک بگذارند.