معنی فارسی harmonia

B1

هماهنگی به معنای یکپارچگی و سازگاری کامل در اجزاء مختلف است.

A pleasing combination of different elements, particularly in music or nature.

example
معنی(example):

باغ پر از هماهنگی بود، جایی که هر گیاه با هم شکوفا می‌شد.

مثال:

The garden was full of harmonia, where every plant bloomed together.

معنی(example):

در موسیقی، هماهنگی زیبایی نت‌های مختلفی را که با هم کار می‌کنند، منعکس می‌کند.

مثال:

In music, harmonia reflects the beauty of different notes working together.

معنی فارسی کلمه harmonia

: معنی harmonia به فارسی

هماهنگی به معنای یکپارچگی و سازگاری کامل در اجزاء مختلف است.