معنی فارسی have a foot in the door
B1عبارت برای توصیف فرصتی که به فردی اجازه میدهد وارد یک موقعیت یا صنعت شود.
To have a first step or opportunity that may lead to further advancements.
- IDIOM
example
معنی(example):
با کارآموزی در شرکت، او یک پای در درب دارد.
مثال:
By interning at the company, she has a foot in the door.
معنی(example):
داشتن یک پای در درب میتواند به شما کمک کند بعداً شغفی پیدا کنید.
مثال:
Having a foot in the door can help you get a job later.
معنی فارسی کلمه have a foot in the door
:
عبارت برای توصیف فرصتی که به فردی اجازه میدهد وارد یک موقعیت یا صنعت شود.