معنی فارسی have a hand in something
B1شرکت در یک فعالیت یا تلاش مشترک، معمولا به این صورت است که تجربه یا کمک کنید.
To be involved in something, especially something done collaboratively.
- IDIOM
example
معنی(example):
او از همان ابتدا در پروژه دستی داشت.
مثال:
He had a hand in the project from the very beginning.
معنی(example):
بسیاری از افراد در سازماندهی این رویداد دستی داشتند.
مثال:
Many people had a hand in organizing the event.
معنی فارسی کلمه have a hand in something
:
شرکت در یک فعالیت یا تلاش مشترک، معمولا به این صورت است که تجربه یا کمک کنید.