معنی فارسی have bigger fish to fry

B1

به معنای داشتن مسائل مهم‌تر و جدی‌تر برای رسیدگی یا توجه.

To have more important matters to deal with.

example
معنی(example):

من نمی‌توانم به تو کمک کنم؛ کارهای مهم‌تری دارم.

مثال:

I can't help you right now; I have bigger fish to fry.

معنی(example):

او تصمیم گرفت بر سر مسائل کوچک بحث نکند؛ کارهای مهم‌تری داشت.

مثال:

She decided not to argue over small things; she had bigger fish to fry.

معنی فارسی کلمه have bigger fish to fry

: معنی have bigger fish to fry به فارسی

به معنای داشتن مسائل مهم‌تر و جدی‌تر برای رسیدگی یا توجه.