معنی فارسی have one's cross to bear

B2

به معنای داشتن مسائل یا مشکلات خاصی است که فرد باید با آنها مقابله کند.

To have one's own personal burdens or difficulties to deal with.

example
معنی(example):

همه در زندگی بار خود را دارند.

مثال:

Everyone has their own cross to bear in life.

معنی(example):

او اغلب از اینکه بارش را در خانواده حمل می‌کند، شکایت می‌کند.

مثال:

He often complains about having his cross to bear in the family.

معنی فارسی کلمه have one's cross to bear

:

به معنای داشتن مسائل یا مشکلات خاصی است که فرد باید با آنها مقابله کند.