معنی فارسی have one's heart in

B1

به معنای پرانگیزه و عمیقاً علاقه‌مند بودن به چیزی.

To be very passionate and dedicated to something.

example
معنی(example):

او واقعاً دلش به کارش است.

مثال:

She really has her heart in her work.

معنی(example):

وقتی او درباره موسیقی صحبت می‌کند، می‌توانید بفهمید که دلش در آن است.

مثال:

When he talks about music, you can tell he has his heart in it.

معنی فارسی کلمه have one's heart in

:

به معنای پرانگیزه و عمیقاً علاقه‌مند بودن به چیزی.