معنی فارسی have one's nose in a book
B1به معنای غرق شدن در خواندن و مطالعه.
To be absorbed in reading a book.
- IDIOM
example
معنی(example):
او همیشه در زمان ناهار در حال خواندن کتاب است.
مثال:
He always has his nose in a book during lunch.
معنی(example):
او عاشق خواندن است؛ او اغلب در حال مطالعه کتاب است.
مثال:
She loves reading; she often has her nose in a book.
معنی فارسی کلمه have one's nose in a book
:به معنای غرق شدن در خواندن و مطالعه.