معنی فارسی have one too many
B1نوشیدن بیش از حد مجاز، اغلب اشاره به الکل دارد.
To have consumed more alcohol than is good for someone.
- IDIOM
example
معنی(example):
او دیشب یک نوشیدنی بیشتر از حد لازم داشت.
مثال:
He had one too many drinks last night.
معنی(example):
بعد از اینکه یک نوشیدنی بیشتر از حد لازم داشت، او احساس سرگیجه کرد.
مثال:
After having one too many, she felt dizzy.
معنی فارسی کلمه have one too many
:
نوشیدن بیش از حد مجاز، اغلب اشاره به الکل دارد.