معنی فارسی have someone eating out of one's hand
B2به معنای داشتن تسلط بر یک فرد است به گونهای که او آماده انجام هر کاری باشد.
To have someone completely under your influence, willing to follow your commands.
- IDIOM
example
معنی(example):
معلم تمام کلاس را با درسهای جالب خود تحت تأثیر قرار داده است.
مثال:
The teacher has the whole class eating out of her hand with her engaging lessons.
معنی(example):
او میتواند هرکسی را هر کاری که میخواهد انجام دهد؛ او همه را تحت تأثیر خود قرار داده است.
مثال:
He can make anyone do what he wants; he has them eating out of his hand.
معنی فارسی کلمه have someone eating out of one's hand
:به معنای داشتن تسلط بر یک فرد است به گونهای که او آماده انجام هر کاری باشد.