معنی فارسی havings
B1اشیاء یا منابعی که کسی مالک آنهاست.
Things that someone possesses or owns.
- NOUN
example
معنی(example):
داراییهای او شامل یک خانه زیبا و یک ماشین بود.
مثال:
Her havings included a beautiful house and a car.
معنی(example):
داراییهای گروه به طور برابر تقسیم شد.
مثال:
The havings of the group were divided equally.
معنی فارسی کلمه havings
:
اشیاء یا منابعی که کسی مالک آنهاست.