معنی فارسی headlessness
B1عدم رهبری، وضعیتی که در آن هیچ رهبری وجود ندارد و افراد بیهدف عمل میکنند.
The state of lacking leadership or guidance.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم رهبری میتواند به سردرگمی در یک تیم منجر شود.
مثال:
Headlessness can lead to confusion in a team.
معنی(example):
بدون یک رهبر، عدم رهبری میتواند تأثیر زیادی بر نتیجه بگذارد.
مثال:
Without a leader, headlessness can greatly affect the outcome.
معنی فارسی کلمه headlessness
:
عدم رهبری، وضعیتی که در آن هیچ رهبری وجود ندارد و افراد بیهدف عمل میکنند.