معنی فارسی headstander
B1فردی که در نگهداشتن خود بر روی سرش مهارت دارد.
A person who performs headstands, often in entertainment.
- noun
noun
معنی(noun):
Any of several species of South American fish, in families Anostomidae and Chilodontidae in order Characiformes.
example
معنی(example):
سرپا نگهدار نمایش مهارتهای تحسینبرانگیزی را داشت.
مثال:
The headstander showed impressive skills during the performance.
معنی(example):
او یک سرپا نگهدار حرفهای در نمایشهای سیرک است.
مثال:
He is a professional headstander in circus shows.
معنی فارسی کلمه headstander
:
فردی که در نگهداشتن خود بر روی سرش مهارت دارد.
