معنی فارسی heavenwardly
B1به سمت آسمان یا به سمت خدا؛ به طور معنوی یا فیزیکی در جهت آسمان حرکت کردن.
In a direction toward heaven; upward.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به سمت آسمان نگاه کردند و امیدوار بودند که راهنمایی شوند.
مثال:
They looked heavenwardly, hoping for guidance.
معنی(example):
کوهنوردان به سمت قله به سمت آسمان بالا میرفتند.
مثال:
The climbers ascended heavenwardly towards the peak.
معنی فارسی کلمه heavenwardly
:
به سمت آسمان یا به سمت خدا؛ به طور معنوی یا فیزیکی در جهت آسمان حرکت کردن.