معنی فارسی hermitary
B1محل زندگی یا پناهگاه یک عزلتنشین، جایی که شخصی در آن برای آرامش و دوری از دنیا زندگی میکند.
A residence or sanctuary of a hermit, where one seeks solitude away from the bustling world.
- NOUN
example
معنی(example):
محل زندگی انزواطلبانه آرامش را از دنیای شلوغ دور ارائه داد.
مثال:
The hermitary offered solitude away from the busy world.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند در یک محل زندگی انزواطلبانه زندگی کنند تا آرامش پیدا کنند.
مثال:
They chose to live in a hermitary to find peace.
معنی فارسی کلمه hermitary
:
محل زندگی یا پناهگاه یک عزلتنشین، جایی که شخصی در آن برای آرامش و دوری از دنیا زندگی میکند.