معنی فارسی hiddenly
B1به صورت پنهانی یا بدون جلب توجه انجام گرفتن.
In a manner that is concealed or not visible.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور پنهانی تدارکات جشن سورپرایز را تماشا کرد.
مثال:
She hiddenly watched the surprise party preparations.
معنی(example):
گربه به طور مخفیانه طعمهاش را در باغ کمین کرد.
مثال:
The cat hiddenly stalked its prey in the garden.
معنی فارسی کلمه hiddenly
:
به صورت پنهانی یا بدون جلب توجه انجام گرفتن.