معنی فارسی hightailed

B1

فرار کردن یا ترک کردن سریع یک مکان، به ویژه در شرایطی که وحشت یا اضطراب وجود دارد.

To have left quickly, especially in a situation requiring speed.

verb
معنی(verb):

(usually transitive) To move at full speed, especially in retreat.

مثال:

As soon as she arrived, I hightailed out of there.

example
معنی(example):

او با سرعت به خط پایان رفت و مسابقه را برد.

مثال:

She hightailed it to the finish line and won the race.

معنی(example):

پس از بحث، او با سرعت از اتاق خارج شد.

مثال:

After the argument, he hightailed it out of the room.

معنی فارسی کلمه hightailed

: معنی hightailed به فارسی

فرار کردن یا ترک کردن سریع یک مکان، به ویژه در شرایطی که وحشت یا اضطراب وجود دارد.