معنی فارسی hightailing

B1

به عمل سریع رفتن یا ترک کردن اشاره دارد، به ویژه در مواقع خاصی که نیاز به فوریت وجود دارد.

The act of leaving or moving quickly, often due to necessity or urgency.

verb
معنی(verb):

(usually transitive) To move at full speed, especially in retreat.

مثال:

As soon as she arrived, I hightailed out of there.

example
معنی(example):

آنها برای دوری از ترافیک شدید، با سرعت از شهر خارج می‌شوند.

مثال:

They were hightailing it out of town to avoid the traffic jam.

معنی(example):

او برای گرفتن اتوبوس قبل از اینکه برود، با سرعت می‌دوید.

مثال:

He was hightailing to catch the bus before it leaves.

معنی فارسی کلمه hightailing

: معنی hightailing به فارسی

به عمل سریع رفتن یا ترک کردن اشاره دارد، به ویژه در مواقع خاصی که نیاز به فوریت وجود دارد.