معنی فارسی hispidulous

B2

به معنای دارای بافت خشن و زبری که معمولاً در پوست گیاهان و حیوانات وجود دارد.

Having a rough or bristly texture.

example
معنی(example):

بافت خشن گیاه به سختی قابل لمس بود.

مثال:

The hispidulous texture of the plant made it hard to touch.

معنی(example):

او سطح خشن پوست حیوان را توصیف کرد.

مثال:

He described the hispidulous surface of the animal's skin.

معنی فارسی کلمه hispidulous

: معنی hispidulous به فارسی

به معنای دارای بافت خشن و زبری که معمولاً در پوست گیاهان و حیوانات وجود دارد.