معنی فارسی holistically

B2

به شیوه‌ای که بر کل یک سیستم تأکید دارد و نه فقط بر بخش‌های جداگانه آن.

In a manner that considers the whole system rather than just individual components.

adverb
معنی(adverb):

In a holistic manner.

example
معنی(example):

او به مشکل به طور هولیستیک نزدیک شد و تمام عوامل را در نظر گرفت.

مثال:

She approached the problem holistically, considering all factors.

معنی(example):

این پروژه به طور هولیستیک برنامه‌ریزی شده بود تا موفقیت را تضمین کند.

مثال:

The project was planned holistically to ensure success.

معنی فارسی کلمه holistically

: معنی holistically به فارسی

به شیوه‌ای که بر کل یک سیستم تأکید دارد و نه فقط بر بخش‌های جداگانه آن.