معنی فارسی homelike
B1احساس راحتی و آشنایی مانند خانه.
Having the comforts and atmosphere of home.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تزئینات گرم این اتاق را دوستانه کرد.
مثال:
The warm decorations made the room feel homelike.
معنی(example):
او میخواست مکان جدیدش به اندازه مکان قدیمیاش دلپذیر باشد.
مثال:
She wanted her new place to be as homelike as her old one.
معنی فارسی کلمه homelike
:
احساس راحتی و آشنایی مانند خانه.