معنی فارسی homelovingness

B1

عشقی عمیق به خانه و لوازم آن، احساس تعلق به محیط خانوادگی.

A deep affection for one's home and the belongings within it.

example
معنی(example):

عشق او به خانه در چگونگی تزئین منزلش مشهود بود.

مثال:

Her homelovingness was evident in how she decorated her home.

معنی(example):

او عشقش به خانه را از طریق انتخاب رنگ‌ها و مبلمانش ابراز کرد.

مثال:

He expressed his homelovingness through his choice of colors and furniture.

معنی فارسی کلمه homelovingness

: معنی homelovingness به فارسی

عشقی عمیق به خانه و لوازم آن، احساس تعلق به محیط خانوادگی.