معنی فارسی homeliness
B1کیفیت یا حالتی که احساس راحتی و صمیمیت میدهد.
The quality of being homely; warmth and comfort in an environment.
- NOUN
example
معنی(example):
صمیمیت کافی شاپ کوچک مشتریان زیادی را جذب کرد.
مثال:
The homeliness of the small cafe attracted many customers.
معنی(example):
او از صمیمیت خانهی مادربزرگش قدردانی کرد.
مثال:
She appreciated the homeliness of her grandmother's house.
معنی فارسی کلمه homeliness
:
کیفیت یا حالتی که احساس راحتی و صمیمیت میدهد.