معنی فارسی homophyllous

B1

توصیف گیاهانی که برگ‌های آنها از نظر شکل یکسانند.

Describing plants that have uniform leaves in shape.

example
معنی(example):

در گیاه‌شناسی، گیاهان هموفیلیوس葉هایی با شکل یکنواخت دارند.

مثال:

In botany, homophyllous plants exhibit leaves that are uniform in shape.

معنی(example):

طبیعت هموفیلیوس این گونه به آن اجازه می‌دهد که به آب و هوای متنوع سازگار شود.

مثال:

The homophyllous nature of this species allows it to adapt well to diverse climates.

معنی فارسی کلمه homophyllous

: معنی homophyllous به فارسی

توصیف گیاهانی که برگ‌های آنها از نظر شکل یکسانند.