معنی فارسی honeymoonshine
B1درخشندگی و خوشحالی که عروس و داماد معمولاً در دوران عروسی به نمایش میگذارند.
The radiant glow of happiness typically seen in newlywed couples during their honeymoon.
- NOUN
example
معنی(example):
عشق این زوج در درخشش عروسی لبخندهایشان مشهود بود.
مثال:
The couple's love was evident in the honeymoonshine of their smiles.
معنی(example):
در عروسیشان، آنها در هر جایی که میرفتند درخشش خاصی داشتند.
مثال:
On their honeymoon, they radiated honeymoonshine wherever they went.
معنی فارسی کلمه honeymoonshine
:
درخشندگی و خوشحالی که عروس و داماد معمولاً در دوران عروسی به نمایش میگذارند.