معنی فارسی hoofish
B1دارای ویژگیهای مرتبط با سم، به ویژه در شکل و ظاهر.
Having characteristics or qualities related to hooves.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ظاهر سممانند این موجود بازدیدکنندگان را شگفتزده کرد.
مثال:
The hoofish appearance of the creature surprised the visitors.
معنی(example):
ویژگیهای سممانند او را شبیه به دیگر حیوانات مزرعه کرد.
مثال:
His hoofish traits made him resemble other farm animals.
معنی فارسی کلمه hoofish
:
دارای ویژگیهای مرتبط با سم، به ویژه در شکل و ظاهر.