معنی فارسی hooflet

B1

سم کوچک یا نوک سم که در مراحل ابتدایی رشد است.

A small or young hoof, especially in developing animals.

example
معنی(example):

اسب جوان یک پای سم کوچک داشت که تازه شروع به رشد کرده بود.

مثال:

The young horse had a tiny hooflet that was just beginning to grow.

معنی(example):

هر پای سم کوچک برای توسعه کلی حیوان ضروری است.

مثال:

Each hooflet is essential for the animal's overall development.

معنی فارسی کلمه hooflet

: معنی hooflet به فارسی

سم کوچک یا نوک سم که در مراحل ابتدایی رشد است.