معنی فارسی horntail

B2

موجودی که به‌طور خاص به شکل و ساختار دم‌اش اشاره دارد.

A creature with a distinct horn-like tail.

noun
معنی(noun):

The wood wasp.

example
معنی(example):

شاخ‌دم موجودی جالب است.

مثال:

The horntail is an interesting creature.

معنی(example):

من یک شاخ‌دم را در جنگل دیدم.

مثال:

I saw a horntail in the forest.

معنی فارسی کلمه horntail

: معنی horntail به فارسی

موجودی که به‌طور خاص به شکل و ساختار دم‌اش اشاره دارد.