معنی فارسی housekkept

B1

نگهداری شده به طور مناسب و تمیز به مانند حالت تحت نظر یک خانه‌دار.

Maintained in a clean and orderly condition, similar to that managed by a housekeeper.

example
معنی(example):

خانه به خوبی محافظت شده بود و نشانه‌های توجه در همه جا دیده می‌شد.

مثال:

The house was well housekept, showing signs of care everywhere.

معنی(example):

با رفتن خانه‌دار، خانه کمتر نگهداری شد.

مثال:

With the housekeeper gone, the house became less housekept.

معنی فارسی کلمه housekkept

: معنی housekkept به فارسی

نگهداری شده به طور مناسب و تمیز به مانند حالت تحت نظر یک خانه‌دار.