معنی فارسی housekeeperly
B1به سبک خانهدار، مرتبط با رفتار یا شیوه و سبک کار خانهداری.
In a manner typical of or appropriate to a housekeeper.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کارکنان هتل به شیوهای خانهدارانه رفتار کردند و اطمینان حاصل کردند که هر جزئیات کامل است.
مثال:
The hotel staff acted in a housekeeperly manner, ensuring every detail was perfect.
معنی(example):
نگرش خانهدارانه او باعث شد که به عنوان مهمان احساس راحتی کنم.
مثال:
Her housekeeperly attitude made me feel very comfortable as a guest.
معنی فارسی کلمه housekeeperly
:
به سبک خانهدار، مرتبط با رفتار یا شیوه و سبک کار خانهداری.