معنی فارسی housewive
B1به معنای یک زن خانهدار، بهویژه در گذشته.
A woman who manages her household and takes care of a family.
- NOUN
example
معنی(example):
همسر خانه به کودکان و خانه رسیدگی میکرد.
مثال:
The housewive took care of the children and household.
معنی(example):
بسیاری از نقشهای همسر خانه با جامعه مدرن تغییر کرده است.
مثال:
Many housewive roles have evolved with modern society.
معنی فارسی کلمه housewive
:
به معنای یک زن خانهدار، بهویژه در گذشته.