معنی فارسی huddler
B1فردی که نزدیک دیگران جمع میشود، به ویژه در موارد تنش یا سرما.
A person who gathers closely with others, especially in times of stress or cold.
- NOUN
example
معنی(example):
هر تجمعکننده داستانهایی برای گذراندن وقت به اشتراک گذاشت.
مثال:
Each huddler shared stories to pass the time.
معنی(example):
به عنوان یک تجمعکننده، او گرمای جامعه را در آغوش گرفت.
مثال:
As a huddler, she embraced the warmth of community.
معنی فارسی کلمه huddler
:
فردی که نزدیک دیگران جمع میشود، به ویژه در موارد تنش یا سرما.