معنی فارسی hyperconscientiously
B1به گونهای که در آن فرد به شدت به جزئیات و کیفیت کار توجه میکند.
In a manner that is excessively diligent and careful.
- ADVERB
example
معنی(example):
او تکالیفش را با دقت و هوشمندی بسیار انجام داد.
مثال:
She completed her assignments hyperconscientiously.
معنی(example):
او با دقت و هوشمندی بسیار به این پروژه نزدیک شد و اطمینان حاصل کرد که هیچ اشتباهی رخ ندهد.
مثال:
He approached the project hyperconscientiously, ensuring no mistakes were made.
معنی فارسی کلمه hyperconscientiously
:
به گونهای که در آن فرد به شدت به جزئیات و کیفیت کار توجه میکند.