معنی فارسی hyperconsciousness

B1

وضعیتی که در آن فرد به شدت به اعمال و رفتار خود آگاه است و اغلب در مورد آنها نگران است.

The state of being excessively aware of one’s actions and their implications.

example
معنی(example):

فراخودآگاهی از اقدامات فرد می‌تواند منجر به اضطراب شود.

مثال:

Hyperconsciousness of one's actions can lead to anxiety.

معنی(example):

فراخودآگاهی او باعث شد که نتواند آرامش داشته باشد.

مثال:

His hyperconsciousness made it difficult for him to relax.

معنی فارسی کلمه hyperconsciousness

: معنی hyperconsciousness به فارسی

وضعیتی که در آن فرد به شدت به اعمال و رفتار خود آگاه است و اغلب در مورد آنها نگران است.