معنی فارسی hyperconscientiousness
B1وضعیتی که در آن افراد به شدت نسبت به مسئولیتهای خود حساسیت نشان میدهند و بر جزئیات تمرکز میکنند.
The quality of being excessively diligent and careful in one’s responsibilities.
- NOUN
example
معنی(example):
هایپرکوشایی میتواند شمشیری دو لبه باشد.
مثال:
Hyperconscientiousness can be a double-edged sword.
معنی(example):
هایپرکوشایی که در کار او مشاهده میشود، ستودنی اما خستهکننده است.
مثال:
The hyperconscientiousness seen in her work is admirable but exhausting.
معنی فارسی کلمه hyperconscientiousness
:
وضعیتی که در آن افراد به شدت نسبت به مسئولیتهای خود حساسیت نشان میدهند و بر جزئیات تمرکز میکنند.