معنی فارسی hypostatised

B2

به حالتی اطلاق می‌شود که مفاهیم غیرمادی به عنوان موجودات عینی تلقی شده باشند.

Describing something that has been treated as a concrete reality, rather than an abstract idea.

example
معنی(example):

این نظریه در طول زمان هایپواستاتیزه شده و انعطاف‌پذیری اولیه‌اش را از دست داده است.

مثال:

The theory has been hypostatised over time, losing its original flexibility.

معنی(example):

منتقدان بیان می‌کنند که بسیاری از مفاهیم در این چارچوب هایپواستاتیزه شده‌اند.

مثال:

Critics argue that many concepts have been hypostatised in this framework.

معنی فارسی کلمه hypostatised

: معنی hypostatised به فارسی

به حالتی اطلاق می‌شود که مفاهیم غیرمادی به عنوان موجودات عینی تلقی شده باشند.