معنی فارسی ibs

B1

سندرم روده تحریک‌پذیر، یک اختلال گوارشی که باعث درد و مشکلات هضمی می‌شود.

Irritable Bowel Syndrome; a condition affecting the large intestine.

example
معنی(example):

او از IBS رنج می‌برد.

مثال:

She suffers from IBS.

معنی(example):

IBS می‌تواند باعث درد معده شود.

مثال:

IBS can cause stomach pain.

معنی فارسی کلمه ibs

: معنی ibs به فارسی

سندرم روده تحریک‌پذیر، یک اختلال گوارشی که باعث درد و مشکلات هضمی می‌شود.