معنی فارسی ibuprofen
B1 /ˌaɪ.bjuːˈpɹoʊ.fən/دارویی که برای کاهش درد و تب استفاده میشود.
A nonsteroidal anti-inflammatory drug used to reduce pain and fever.
- noun
noun
معنی(noun):
An NSAID, isobutylphenyl propionic acid.
example
معنی(example):
من برای سردردم ایبوپروفن مصرف کردم.
مثال:
I took ibuprofen for my headache.
معنی(example):
ایبوپروفن میتواند تب را کاهش دهد.
مثال:
Ibuprofen can reduce fever.
معنی فارسی کلمه ibuprofen
:
دارویی که برای کاهش درد و تب استفاده میشود.