معنی فارسی icelander

A2

ایسلندی، فردی که اهل ایسلند است.

A person from Iceland.

example
معنی(example):

یک ایسلندی درباره چراغ‌های شمالی برای ما گفت.

مثال:

An Icelander told us about the northern lights.

معنی(example):

ایسلندی‌ها به خاطر عشقشان به طبیعت مشهور هستند.

مثال:

Icelanders are known for their love of nature.

معنی فارسی کلمه icelander

: معنی icelander به فارسی

ایسلندی، فردی که اهل ایسلند است.