معنی فارسی idealness

B1

کیفیت یا حالت ایده‌آل بودن، رسیدن به بهترین وضعیت ممکن.

The quality or state of being ideal; the perfection of a concept or entity.

example
معنی(example):

ایده‌آلی بودن این طرح همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The idealness of the plan impressed everyone.

معنی(example):

ایده‌آلی بودن او او را به یک رهبر عالی تبدیل کرد.

مثال:

Her idealness made her a great leader.

معنی فارسی کلمه idealness

: معنی idealness به فارسی

کیفیت یا حالت ایده‌آل بودن، رسیدن به بهترین وضعیت ممکن.