معنی فارسی idleship

B1

وضعیت یا شرایطی که شخص بی‌کار است.

The condition of being idle or without work.

example
معنی(example):

او به وضعیت بی‌کاری خود خوشامد گفت و از زندگی آرام لذت برد.

مثال:

He embraced his idleship and enjoyed the peaceful life.

معنی(example):

در زمان‌های بی‌کاری، فرد می‌تواند به زندگی بیندیشد.

مثال:

In times of idleship, one can reflect on life.

معنی فارسی کلمه idleship

: معنی idleship به فارسی

وضعیت یا شرایطی که شخص بی‌کار است.