معنی فارسی idolised

B1

ستایشی که به صورت احترام و محبت عمیق به کسی ابراز می‌شود.

Regarded with great admiration; honored or reverenced.

verb
معنی(verb):

To make an idol of, or to worship as an idol.

معنی(verb):

To adore excessively; to revere immoderately.

example
معنی(example):

او به خاطر کارهای خیریه‌اش توسط بسیاری ستایش شد.

مثال:

He was idolised by many for his charitable work.

معنی(example):

مردم معمولاً رهبران را به خاطر دیدگاهشان می‌ستایند.

مثال:

People often idolised leaders for their vision.

معنی فارسی کلمه idolised

: معنی idolised به فارسی

ستایشی که به صورت احترام و محبت عمیق به کسی ابراز می‌شود.