معنی فارسی ignipotent
B2به معنای توانایی قدرت بر آتش، اغلب در متون دینی و اساطیری اشاره دارد.
Having power over fire, often referred to in religious and mythological texts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در اسطورهشناسی، خدای آتش بر آتش حکومت میکرد.
مثال:
In mythology, the ignipotent god ruled over fire.
معنی(example):
جنبه آتشین این خدا در بسیاری از فرهنگها ارج نهاده میشود.
مثال:
The ignipotent aspect of the deity is revered in many cultures.
معنی فارسی کلمه ignipotent
:
به معنای توانایی قدرت بر آتش، اغلب در متون دینی و اساطیری اشاره دارد.