معنی فارسی illaqueable
B2قابل به دام انداختن یا گرفتار کردن.
Capable of being ensnared or captured.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تله به گونهای طراحی شده بود که قابل به دام انداختن باشد.
مثال:
The trap was designed to be illaqueable.
معنی(example):
آنها یک تور قابل به دام انداختن برای گرفتن ماهیها قرار دادند.
مثال:
They set an illaqueable net to catch the fish.
معنی فارسی کلمه illaqueable
:
قابل به دام انداختن یا گرفتار کردن.