معنی فارسی illaqueation

B2

فرآیند به دام انداختن یا گرفتار کردن.

The process of ensnaring or capturing.

example
معنی(example):

به دام انداختن حیوانات زمان و مهارت می‌طلبید.

مثال:

The illaqueation of the animals took time and skill.

معنی(example):

آنها تکنیک‌های به دام انداختن که در زمان‌های قدیم استفاده می‌شد را مطالعه کردند.

مثال:

They studied the illaqueation techniques used in ancient times.

معنی فارسی کلمه illaqueation

: معنی illaqueation به فارسی

فرآیند به دام انداختن یا گرفتار کردن.