معنی فارسی illegitimateness
B2وضعیت یا کیفیت غیرقانونی بودن؛ نامشروع بودن.
The quality or state of being illegitimate; unlawfulness.
- NOUN
example
معنی(example):
نامشروع بودن ادعاهای او به زودی فاش شد.
مثال:
The illegitimateness of his claims was soon revealed.
معنی(example):
آنها در دادگاه به مشروع نبودن قرارداد اعتراض کردند.
مثال:
They challenged the illegitimateness of the contract in court.
معنی فارسی کلمه illegitimateness
:
وضعیت یا کیفیت غیرقانونی بودن؛ نامشروع بودن.