معنی فارسی illimitably

B1

به طور نامحدود، بدون محدودیت و بی‌نهایت.

In a way that is without limits or boundaries; infinitely.

example
معنی(example):

جهان به طور نامحدود وسیع و پر از رازهاست.

مثال:

The universe is illimitably vast and full of mysteries.

معنی(example):

تخیل او به طور نامحدود خلاق به نظر می‌رسید و همیشه ایده‌های جدیدی ایجاد می‌کرد.

مثال:

Her imagination seemed illimitably creative, always producing new ideas.

معنی فارسی کلمه illimitably

: معنی illimitably به فارسی

به طور نامحدود، بدون محدودیت و بی‌نهایت.